درد من تنهایی نیست بلکه مرگ ملتی است
که گدایی را قناعت
بی عرضگی را صبر
و با تبسمی برلی
این حماقت را حکمت خداوند می نامند.
-----------------
عاشق کسی هست که رنگ چشمان کسی را دوست بدارد بدون آن که بداند رنگ چشمان طرف چه رنگی می باشد.
برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 250
کسی دیگر نمی کوبد در این خانهی متروک ویران را
کسی دیگر نمیپرسد چرا تنهای تنهایم
و من چون شمع میسوزم و دیگر هیچ چیز از من نمیماند
و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم
درون کلبهی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمیپرسد
و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینهی پر جوش خویش اما کسی حال من تنها نمیپرسد
و من چون تک درخت زرد پاییزم
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
و دیگر هیچ چیز از من نمیماند
برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 235
اوج تنهآیی را زمانیـ فهمیدم که مترسک به کلاغ گفت
هرچقدر دوست داری نوکم بزن ولی تنهآم نزآر
برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 247
عادت ...
چه طعم تلخی دارد...
وقتی آن را با عشق اشتباه بگیری...!
برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 239
سلام
من دلم از بعضیاگرفته شما چطور...؟
از بعضایی که براشون هیچی کم نذاشتم والی اونا بهم بی معرفتی کردند.
از بعضیایی که فکر می کنند عقل کلند و از من یا تو بالاترند ولی غافل از اینکه من یا تو خودمون را آوردیم پایین تا در حد اون یا کمتر از او باشیم تا ازمون زده نشه ولی اون....
....
خلاصه این وبلاگ یه وبلاگ درده دلیه هر کی درد دلی داره بیاد بگه(نظر بذاره...)
(در ضمن من اهل سمنان هستم و شما هم،استان یا شهر خودتونا بنویسید... تشکر)
درد دل...برچسب : این وبلاگ یه وبلاگ درده دلیه, نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 262
همیشه که نباید زلزله بیاید
تا ویــــــــــــــــرانی را ببینی
همین که تنـــــــــــــها شدی
ویرانـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 257
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد . . .
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت !
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی !!!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد !
یک یوگیست به او گفت:این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند !
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت !
یک روحانی او را دید و گفت : حتما گناهی انجام داده ای !
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد !
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده
بودند پیدا کند !
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است !
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد . . .
درد دل...برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 211
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری.
برچسب : نویسنده : دردمند dardedell بازدید : 231